Saturday, January 04, 2003

دين زرتشت - دين اوستاي نو
توسط اهورا


در سرگذشت� تمام اديان جهان، دو نكته ي مشترك وجود دارد: 1) هر ديني در زمان پديداري، نمايانگر� يك انديشه ي پيشرو و سنت شكنانه بوده است و 2) تمام اديان، بعد از دوره ي انقلابي� نخستين� خود، دچار جمود و تحجر� ناشي از ت�كرات� سنتي�‌ متكلمان و م�سران و دينمداران� ناآگاه - يا سودجو - شده است . اما، دين زرتشت، اگر نگوييم تنها دين، دستكم يكي از معدود ادياني است كه بار ديگر به همان دوره ي سنت شكني� نخستين، رجعت كرده است. اين نوشته، تبييني است بر اين روند� كم نظير.

تمام كتاب اوستا، سروده يا نوشته ي زرتشت نيست. بلكه �قط بخش كوچكي از آن قابل انتساب به زرتشت است. اين بخش كوچك، از پنج سرود اصلي تشكيل شده كه هر يك را گاه مجموعه ي آنها را گاهان يا گاتها يا گاثاها – مينامند. يعني، بخشهاي ديگر اوستا را كساني ديگر از پيروان زرتشت و در خلال قرون و اعصار�‌ بعد از او سروده اند (اين بخشهاي ديگر عبارتند از : يَشتها و خرده اوستا و ويسپردو ونديداد. نكته ي بسيار مهمي كه همواره بايد بخاطر داشته باشيم اين است كه برخي از م�اهيم ديني در اين دو بخش با هم در تعارض هستند. چندانكه ما مجازيم از دو نوع نگرش� ديني� مختل� سخن بگوييم: در گاهان، زرتشت ارادتي سراسر شور و اشتياق به خداي يكتا – اهوره مزدا – نشان ميدهد، در حاليكه در بيشتر� يشتها مي توان به وضوح آثار باور به نظام چند خدايي را مشاهده كرد. در متون ديني زرتشتي كه به زبان پهلوي هستند نيز ميتوان مشابه همين گسست و تباين را در موارد متعددي مشاهده كرد.

درك� علت اين دوگونه بودن اوستا، مشكل نيست: دين زرتشت در خلال عمر طولاني خود، دچار تحولات ژر�ي شد. موبدان وم�سران ديني كوشيدند به نحوي آموزه هاي ناب زرتشت را با باورهاي كهن تطبيق دهند و در نتيجه، اسطوره هاي كهن بار ديگر قد علم كردند و به حيات خود ادامه دادند. وانگهي، اين موبدان كه خويش را تنها مرجع� داراي صلاحيت در امور ديني ميدانستند، به دليل آلودگي به زرق و برق و دنياپرستي، عملآ باورهاي دين زرتشت را دستاويز حرصها و جاه طلبيهاي خود كرده بودند.

در نتيجه، اندك زماني بعد از زرتشت تا قرنها و هزاره هاي متمادي، آنچه بعنوان دين زرتشتي مورد تبليغ بود، در مواردي با اساس و بنياد آموزه هاي زرتشت ت�اوت داشت.

اما، از حدود يكي دو قرن قبل، زرتشتيان در پرتو كاوشهاي جديد علمي توانستند م�اهيم و آموزه هاي اصيل زرتشت را از باورهاي اسطوره اي جدا كنند و اين امر، سبب شد تا دين زرتشت، از نو زنده شود. آغاز اين روند، با كش� و جداسازي و ترجمه ي گاهان – بعنوان اساس آموزه هاي زرتشت – بود. جان مايه ي انديشه هاي ديني در گاهان عبارت است از: ضرورت� خردورزيدن در هر كار / مختار بودن� آدمي در اعمال و ر�تارش / ايمان به اينكه بدي ها و خوبي ها، بدون نتيجه يا عكس العمل نخواهند بود / ضرورت� حراست از محيط زيست / نيكر�تاري با انسانها و آ�ريدگان خدا / مبارزه با انديشه هاي بد و دروغگويي و … امثالهم.

امروزه، هر كس كه از �دين زرتشت“ سخن ميگويد، به اوستاي كهن يا همان گاهان نظر دارد: دين اوستاي نو تل�يقي بود از م�اهيم چند خدايي و اسطوره اي كهن با برخي از آموزه هاي زرتشت كه در خدمت منا�ع موبدان حريص قرار داشت؛ اما خوشبختانه اين دين، در عرصه ي كارزار� خردورزان با سنت پرستان، به تاريخ پيوست!.… و بايد اضا�ه كنم كه در قياس با زرتشتيان هند (= پارسيان) ، اين زرتشتيان ايرانزمين بودند كه پيشتازي كرده و ميكنند.

من اين روند� ا�تخارآميز را براي هر ديني ضروري ميدانم و معتقدم كه در صورت پاكسازي� اديان مختل� از اسطوره هاي تابو شده، وجه ا�تراق� چنداني ميان آنها باقي نميماند.

و نميتوانم از گ�تن اين نكته صر�نظر كنم كه اين گونه اسطوره شكني را خود زرتشت بنياد نهاد؛ آنجا كه اسطوره ي جمشيد را به باد انتقاد گر�ت:

جمشيد نيز كه براي خوشنودي مردمان و خويشتن، خداوند جهان را خوار شمرد، ازين گناهكاران� نامبردار است. (گاهان، يسنه / بند ۳۲)

درود بر روان او و همه ي اشونان� تاريخ باد.

Wednesday, December 04, 2002

مذهب: مجموعه اي از داستان ها و عقايد خرا�ي
توسط آبي
لينک به قسمت اول


� قسمت دوم

مسلمين روشن�کر براي رهايي از رسوايي داستان ۶۰۰۰ ساله بودن انسان ادعاي تحري� در کتب ديگر مذاهب سامي کرده و مي گويند قدمت انسان بسيار بيشتر از اين است و در بعضي موارد به ميليون ها سال اشاره مي کنند. با يک داستان سرگرم کننده اسلامي چطوريد؟

پس قرار شد هابيل و قابيل هر يک هديه اي براي خدا بيارند. قابيل که کشاورز بود دسته اي گندم خراب و هابيل که چوپان بود يک گوس�ند تپل و خوب براي خدا آوردند. خدا که نميشه سرش کلاه گذاشت سريع زد گوس�ند بدبخت رو سوزوند. اين يعني گوس�نده مقبولي بود. بعد قابيل غيرتي شد و زد هابيل رو کشت و الا آخر...

مشکل اينجاست که از اختراع کشاورزي حوالي ۱۰۰۰۰ سال مي گذره! انسان اوليه هزاران سال پيش نه تنها توان کشاورزي رو نداشت بلکه هنوز حيواني رو اهلي نکرده بود که بتونه چوپاني کنه! و از اين انسان منظور من انسان نئاتدرال نيست که اندامي پرمو و هيکل خميده اي داشت. انسان هوموسپين که جد انسان مدرن امروزيست سالها طول کشيد تا بتونه کشاورزي و گله داري رو بياموزه. تا چندين هزار سال پيش انسان �قط از طريق شکار حيوانات و گياهان وحشي زنده بود. ولي انسان هاي شماره ۳ و ۴ طبق ادعاي مذاهب سامي با کشاورزي و دامداري آشنايي کاملي داشتند٬ قادر به سخن گ�تن بودند و...

يک �رد آگاه و خردمند با مشاهده تماميه اين شواهد آيا نبايد از خودش سوال کنه که اين چه خداييست که تاريخ آ�رينش خودش رو نمي دونه؟

پايان نقد داستان آ�رينش آدم.

ادامه دارد...

Sunday, December 01, 2002

مذهب: مجموعه اي از داستان ها و عقايد خرا�ي
توسط آبي

� قسمت اول

انسان به راحتي ميتونه به ضع� هاي بنيادي مذاهب پي ببره. داستان هايي که در تمامي دين هاي رايج سامي (يعني يهوديت مسيحيت و اسلام) وجود داره به قدري بي پايه و ضعي�ند که هيچ جاي شکي نميماند که اينها نمي توانند گ�ته هاي خدا باشند. در اين سلسله من به بررسي داستان آ�رينش آدم٬ داستان کشتي نوح٬ و داستان موسي ميپردازم. تمامي اين موارد براي پيروان اين اديان به عنوان وحي منزل از سوي خدا شناخته ميشه و در کتب داستانيشان (کتاب مقدس٬ قرآن) هم به آنها اشاره شده.

داستان آ�رينش آدم
□ زمان آ�رينش:

در کتاب مقدس (مجموعه تورات و انجيل) رواياتي آمده که با محاسبه اونها دين پرستان نتيجه گر�ته اند که جهان در جوالي سال ۴۰۰۴ قبل از ميلاد به وجود آمده و آدم از سوي خدا به زمين �رستاده شده. جيمز آشر يک روحاني ايرلندي قرن ۱۷ با محاسبه دقيق روايات مختل� به اين عدد رسيده. به اين جدول توجه کنيد:

آدم ۴۰۰۴ قبل از ميلاد
مرگ آدم ۳۰۷۴ قبل از ميلاد در ۹۳۰ سالگي
تولد نوح ۲۹۴۸ قبل از ميلاد٬۱۲۶ سال بعد از مرگ آدم
طو�ان نوح ۲۳۴۸ قبل از ميلاد٬ وقتي نوح ۶۰۰ سال داشت
تولد ابراهيم ۱۹۹۶ قبل از ميلاد
تولد موسي ۱۵۷۱ قبل از ميلاد
اتمام قصر سليمان ۱۰۰۴ قبل از ميلاد
تولد مسيح ۰ ميلادي

جدا از شوخي بامزه عمر ۱۰۰۰ ساله آدم آيا عقل شما اجازه قبول اين رو ميده که جهان تنها ۶۰۰۰ سال عمر داشته باشه؟ مگر غير از اينه که هر سال باقيمانده هاي انسان از چندين ميليون سال قبل به دست مياد؟ مگه غير از اينه که ما خودمون در موزه ايران باستان اشيايي داريم که قدمتي بيشتري از ۶۰۰۰ سال دارند؟ مگر غير از اينه که از دوران هخامنشيان که ۵۰۰ سال قبل از ميلاد بوده بقاياي بسياري باقي مونده؟ پس چه بلايي سر قصر سليمان آمد؟ اهرام ثلاثه در ۳۲۰۰ سال قبل از ميلاد ساخته شدند. يعني وقتي که آدم هنوز زند بود! جالب اينجاست که جمعيت انسان در ۴۵۰۰ سال قبل از ميلاد بين ۱۰ تا ۲۰ ميليون تخمين زده ميشه ولي باز هم ادعا ميشه که انسان ۶۰۰۰ سال عمر دارد.

ادامه دارد...
تحريم 5
عسی ربه ان طلقکن ان یبدله ازواجا خيرا منکن مسلمات مومنات قانتات تائبات عابدات سائحات ثيبات و ابکارا
ترجمه
اميد است که اگر( پيامبر) شما را طلاق دهد (الله)زنانی بهتر از شما را به جای شما با او همسر کند که تسليم و مومن و خاضع و مطيع و توبه کار و پرستنده(ءالله) روزه دار اعم از بيوه و دوشيزه باشند.

دیدیم که الله در دو آیه پیشین به يکی از مسايل مهم بشری (توطئه دو هوو بر عليه �خر عالم امکان در مورد گر�تن ن�قه بيشتر يا �اش ساختن جريان ماريه قبط�ه) پرداخته بود. در آیه بعدی(تحريم 4) الله آن دو را به توبه می خواند و تهديد می کند اگر به توطئه های ضدبشری خود ادامه دهند خودش و جبرئيل و ساير ملائکه پشتيبان رسولش خواهند بود(والبته احتمالا ما با انکارهای دوستان مسلمان قرآن نخوان خود، باز مجبوريم عين آيه و ت�اسير م�سرين بی کار را �ردا بياوريم).حال در اين آيه الله زنان حرمسرای رسولش را به زبان ديگری تهديد می �رمايد و برای ثبت در تاريخ (!) آن را در کتاب ابدی و جاويد خود نيز داخل می کند.

(گه گاهی �کر می کنم زیادی مودبم!)

Monday, October 28, 2002

سلام
چه خبرا؟خوبین.آی ملت من مثل معتادی که دیرش شده(!)خمار پرشین بلاگم.شما میگید چه کنم؟
تمام لینکهام هم که به اونجاست.کلی هم مطلب دارم. نمی دونم چکار کنم.
راستی موضوع اون خانم معلم تربت جامی رو خوندید تو روزنامه های همشهری و جمهوری اسلامی؟خیلی خوندنیه.اگه خبر ندارین بنویسین تا براتون شرح بدم.
تا بعد...

Saturday, October 26, 2002

سلام
میگن عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.گویا قطع ات�اقی پرشین بلاگ هم تو�یقی شده اجباری تا بیام بلاگ اسپات.
راستشو بخواین دلایل متعددی این تاخیر داشت:از تنبلی گر�ته تا کم آشنایی با بلاگ اسپات. اما از همه مهمتر احساس غریبی با بلاگ اسپات بود، یا اگه بخوام دقیقتر بگم حس آشنایی عجیبی تو پرشین بلاگ برام بوجود اومده که کمتر گمون میکنم بشه جای دیگه پیداش کرد.به هر حال از همه متشکرم به خصوص از "نوجوان"عزیز که در طراحی این وبلاگ کمکم کرد. همینطور از مانلی ،آسمان و تمام دوستانی که با سرکشی های مداومشون و پیامها و لینکهاشون دلگرمم کردن.

Tuesday, October 22, 2002

ديگه دارم ميام بلاگ اسپات .آهای ملت منو بگيريد0

Saturday, October 19, 2002

سلام