دين زرتشت - دين اوستاي نو
توسط اهورا
در سرگذشتÙ� تمام اديان جهان، دو نكته ÙŠ مشترك وجود دارد: 1) هر ديني در زمان پديداري، نمايانگرÙ� يك انديشه ÙŠ پيشرو Ùˆ سنت شكنانه بوده است Ùˆ 2) تمام اديان، بعد از دوره ÙŠ انقلابيÙ� نخستينÙ� خود، دچار جمود Ùˆ ØªØØ¬Ø±Ù� ناشي از تÙ�كراتÙ� سنتيÙ�‌ متكلمان Ùˆ Ù…Ù�سران Ùˆ دينمدارانÙ� ناآگاه - يا سودجو - شده است . اما، دين زرتشت، اگر نگوييم تنها دين، دستكم يكي از معدود ادياني است كه بار ديگر به همان دوره ÙŠ سنت شكنيÙ� نخستين، رجعت كرده است. اين نوشته، تبييني است بر اين روندÙ� كم نظير.
تمام كتاب اوستا، سروده يا نوشته ÙŠ زرتشت نيست. بلكه Ù�قط بخش كوچكي از آن قابل انتساب به زرتشت است. اين بخش كوچك، از پنج سرود اصلي تشكيل شده كه هر يك را گاه مجموعه ÙŠ آنها را گاهان يا گاتها يا گاثاها – مينامند. يعني، بخشهاي ديگر اوستا را كساني ديگر از پيروان زرتشت Ùˆ در خلال قرون Ùˆ اعصارÙ�‌ بعد از او سروده اند (اين بخشهاي ديگر عبارتند از : يَشتها Ùˆ خرده اوستا Ùˆ ويسپردو ونديداد. نكته ÙŠ بسيار مهمي كه همواره بايد بخاطر داشته باشيم اين است كه برخي از Ù…Ù�اهيم ديني در اين دو بخش با هم در تعارض هستند. چندانكه ما مجازيم از دو نوع نگرشÙ� دينيÙ� مختلÙ� سخن بگوييم: در گاهان، زرتشت ارادتي سراسر شور Ùˆ اشتياق به خداي يكتا – اهوره مزدا – نشان ميدهد، در ØØ§Ù„يكه در بيشترÙ� يشتها مي توان به ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¢Ø«Ø§Ø± باور به نظام چند خدايي را مشاهده كرد. در متون ديني زرتشتي كه به زبان پهلوي هستند نيز ميتوان مشابه همين گسست Ùˆ تباين را در موارد متعددي مشاهده كرد.
دركÙ� علت اين دوگونه بودن اوستا، مشكل نيست: دين زرتشت در خلال عمر طولاني خود، دچار تØÙˆÙ„ات ژرÙ�ÙŠ شد. موبدان ومÙ�سران ديني كوشيدند به Ù†ØÙˆÙŠ Ø¢Ù…ÙˆØ²Ù‡ هاي ناب زرتشت را با باورهاي كهن تطبيق دهند Ùˆ در نتيجه، اسطوره هاي كهن بار ديگر قد علم كردند Ùˆ به ØÙŠØ§Øª خود ادامه دادند. وانگهي، اين موبدان كه خويش را تنها مرجعÙ� داراي صلاØÙŠØª در امور ديني ميدانستند، به دليل آلودگي به زرق Ùˆ برق Ùˆ دنياپرستي، عملآ باورهاي دين زرتشت را دستاويز ØØ±ØµÙ‡Ø§ Ùˆ جاه طلبيهاي خود كرده بودند.
در نتيجه، اندك زماني بعد از زرتشت تا قرنها و هزاره هاي متمادي، آنچه بعنوان دين زرتشتي مورد تبليغ بود، در مواردي با اساس و بنياد آموزه هاي زرتشت ت�اوت داشت.
اما، از ØØ¯ÙˆØ¯ يكي دو قرن قبل، زرتشتيان در پرتو كاوشهاي جديد علمي توانستند Ù…Ù�اهيم Ùˆ آموزه هاي اصيل زرتشت را از باورهاي اسطوره اي جدا كنند Ùˆ اين امر، سبب شد تا دين زرتشت، از نو زنده شود. آغاز اين روند، با كشÙ� Ùˆ جداسازي Ùˆ ترجمه ÙŠ گاهان – بعنوان اساس آموزه هاي زرتشت – بود. جان مايه ÙŠ انديشه هاي ديني در گاهان عبارت است از: ضرورتÙ� خردورزيدن در هر كار / مختار بودنÙ� آدمي در اعمال Ùˆ رÙ�تارش / ايمان به اينكه بدي ها Ùˆ خوبي ها، بدون نتيجه يا عكس العمل نخواهند بود / ضرورتÙ� ØØ±Ø§Ø³Øª از Ù…ØÙŠØ· زيست / نيكرÙ�تاري با انسانها Ùˆ Ø¢Ù�ريدگان خدا / مبارزه با انديشه هاي بد Ùˆ دروغگويي Ùˆ … امثالهم.
امروزه، هر كس كه از â€�دين زرتشت“ سخن ميگويد، به اوستاي كهن يا همان گاهان نظر دارد: دين اوستاي نو تلÙ�يقي بود از Ù…Ù�اهيم چند خدايي Ùˆ اسطوره اي كهن با برخي از آموزه هاي زرتشت كه در خدمت مناÙ�ع موبدان ØØ±ÙŠØµ قرار داشت؛ اما خوشبختانه اين دين، در عرصه ÙŠ كارزارÙ� خردورزان با سنت پرستان، به تاريخ پيوست!.… Ùˆ بايد اضاÙ�Ù‡ كنم كه در قياس با زرتشتيان هند (= پارسيان) ØŒ اين زرتشتيان ايرانزمين بودند كه پيشتازي كرده Ùˆ ميكنند.
من اين روند� ا�تخارآميز را براي هر ديني ضروري ميدانم و معتقدم كه در صورت پاكسازي� اديان مختل� از اسطوره هاي تابو شده، وجه ا�تراق� چنداني ميان آنها باقي نميماند.
و نميتوانم از گ�تن اين نكته صر�نظر كنم كه اين گونه اسطوره شكني را خود زرتشت بنياد نهاد؛ آنجا كه اسطوره ي جمشيد را به باد انتقاد گر�ت:
جمشيد نيز كه براي خوشنودي مردمان و خويشتن، خداوند جهان را خوار شمرد، ازين گناهكاران� نامبردار است. (گاهان، يسنه / بند ۳۲)
درود بر روان او و همه ي اشونان� تاريخ باد.
توسط اهورا
در سرگذشتÙ� تمام اديان جهان، دو نكته ÙŠ مشترك وجود دارد: 1) هر ديني در زمان پديداري، نمايانگرÙ� يك انديشه ÙŠ پيشرو Ùˆ سنت شكنانه بوده است Ùˆ 2) تمام اديان، بعد از دوره ÙŠ انقلابيÙ� نخستينÙ� خود، دچار جمود Ùˆ ØªØØ¬Ø±Ù� ناشي از تÙ�كراتÙ� سنتيÙ�‌ متكلمان Ùˆ Ù…Ù�سران Ùˆ دينمدارانÙ� ناآگاه - يا سودجو - شده است . اما، دين زرتشت، اگر نگوييم تنها دين، دستكم يكي از معدود ادياني است كه بار ديگر به همان دوره ÙŠ سنت شكنيÙ� نخستين، رجعت كرده است. اين نوشته، تبييني است بر اين روندÙ� كم نظير.
تمام كتاب اوستا، سروده يا نوشته ÙŠ زرتشت نيست. بلكه Ù�قط بخش كوچكي از آن قابل انتساب به زرتشت است. اين بخش كوچك، از پنج سرود اصلي تشكيل شده كه هر يك را گاه مجموعه ÙŠ آنها را گاهان يا گاتها يا گاثاها – مينامند. يعني، بخشهاي ديگر اوستا را كساني ديگر از پيروان زرتشت Ùˆ در خلال قرون Ùˆ اعصارÙ�‌ بعد از او سروده اند (اين بخشهاي ديگر عبارتند از : يَشتها Ùˆ خرده اوستا Ùˆ ويسپردو ونديداد. نكته ÙŠ بسيار مهمي كه همواره بايد بخاطر داشته باشيم اين است كه برخي از Ù…Ù�اهيم ديني در اين دو بخش با هم در تعارض هستند. چندانكه ما مجازيم از دو نوع نگرشÙ� دينيÙ� مختلÙ� سخن بگوييم: در گاهان، زرتشت ارادتي سراسر شور Ùˆ اشتياق به خداي يكتا – اهوره مزدا – نشان ميدهد، در ØØ§Ù„يكه در بيشترÙ� يشتها مي توان به ÙˆØ¶ÙˆØ Ø¢Ø«Ø§Ø± باور به نظام چند خدايي را مشاهده كرد. در متون ديني زرتشتي كه به زبان پهلوي هستند نيز ميتوان مشابه همين گسست Ùˆ تباين را در موارد متعددي مشاهده كرد.
دركÙ� علت اين دوگونه بودن اوستا، مشكل نيست: دين زرتشت در خلال عمر طولاني خود، دچار تØÙˆÙ„ات ژرÙ�ÙŠ شد. موبدان ومÙ�سران ديني كوشيدند به Ù†ØÙˆÙŠ Ø¢Ù…ÙˆØ²Ù‡ هاي ناب زرتشت را با باورهاي كهن تطبيق دهند Ùˆ در نتيجه، اسطوره هاي كهن بار ديگر قد علم كردند Ùˆ به ØÙŠØ§Øª خود ادامه دادند. وانگهي، اين موبدان كه خويش را تنها مرجعÙ� داراي صلاØÙŠØª در امور ديني ميدانستند، به دليل آلودگي به زرق Ùˆ برق Ùˆ دنياپرستي، عملآ باورهاي دين زرتشت را دستاويز ØØ±ØµÙ‡Ø§ Ùˆ جاه طلبيهاي خود كرده بودند.
در نتيجه، اندك زماني بعد از زرتشت تا قرنها و هزاره هاي متمادي، آنچه بعنوان دين زرتشتي مورد تبليغ بود، در مواردي با اساس و بنياد آموزه هاي زرتشت ت�اوت داشت.
اما، از ØØ¯ÙˆØ¯ يكي دو قرن قبل، زرتشتيان در پرتو كاوشهاي جديد علمي توانستند Ù…Ù�اهيم Ùˆ آموزه هاي اصيل زرتشت را از باورهاي اسطوره اي جدا كنند Ùˆ اين امر، سبب شد تا دين زرتشت، از نو زنده شود. آغاز اين روند، با كشÙ� Ùˆ جداسازي Ùˆ ترجمه ÙŠ گاهان – بعنوان اساس آموزه هاي زرتشت – بود. جان مايه ÙŠ انديشه هاي ديني در گاهان عبارت است از: ضرورتÙ� خردورزيدن در هر كار / مختار بودنÙ� آدمي در اعمال Ùˆ رÙ�تارش / ايمان به اينكه بدي ها Ùˆ خوبي ها، بدون نتيجه يا عكس العمل نخواهند بود / ضرورتÙ� ØØ±Ø§Ø³Øª از Ù…ØÙŠØ· زيست / نيكرÙ�تاري با انسانها Ùˆ Ø¢Ù�ريدگان خدا / مبارزه با انديشه هاي بد Ùˆ دروغگويي Ùˆ … امثالهم.
امروزه، هر كس كه از â€�دين زرتشت“ سخن ميگويد، به اوستاي كهن يا همان گاهان نظر دارد: دين اوستاي نو تلÙ�يقي بود از Ù…Ù�اهيم چند خدايي Ùˆ اسطوره اي كهن با برخي از آموزه هاي زرتشت كه در خدمت مناÙ�ع موبدان ØØ±ÙŠØµ قرار داشت؛ اما خوشبختانه اين دين، در عرصه ÙŠ كارزارÙ� خردورزان با سنت پرستان، به تاريخ پيوست!.… Ùˆ بايد اضاÙ�Ù‡ كنم كه در قياس با زرتشتيان هند (= پارسيان) ØŒ اين زرتشتيان ايرانزمين بودند كه پيشتازي كرده Ùˆ ميكنند.
من اين روند� ا�تخارآميز را براي هر ديني ضروري ميدانم و معتقدم كه در صورت پاكسازي� اديان مختل� از اسطوره هاي تابو شده، وجه ا�تراق� چنداني ميان آنها باقي نميماند.
و نميتوانم از گ�تن اين نكته صر�نظر كنم كه اين گونه اسطوره شكني را خود زرتشت بنياد نهاد؛ آنجا كه اسطوره ي جمشيد را به باد انتقاد گر�ت:
جمشيد نيز كه براي خوشنودي مردمان و خويشتن، خداوند جهان را خوار شمرد، ازين گناهكاران� نامبردار است. (گاهان، يسنه / بند ۳۲)
درود بر روان او و همه ي اشونان� تاريخ باد.